در "زاویه" بررسی شد؛
تاریخ در پایینترین مراتب علوم
«تطبیق رخدادهای روز با وقایع تاریخی»، «عبرت گرفتن از تاریخ» و «استفاده از نقلهای تاریخی در مباحث اعتقادی» گزارههایی هستند که در کشورهای ایدئولوژیک و دینی بیشتر مطرح میشوند و اساسا بخشی از بدنه اعتقادی جامعه دینی بر پایه نقلهای تاریخی شکل میگیرد.
بنابراین تاریخ و سوالاتی که پیرامون آن وجود دارد از اهمیت برخوردارند؛ سوالاتی نظیر اینکه آیا علم تاریخ معتبر است؟ و یا چگونه میتوان تاریخ روزآمدی نوشت که فقط در گذشته محبوس نباشد؟ و یا چه خوانشهایی از تاریخ صدر اسلام وجود دارد؟
مجله علوم انسانی زاویه در آخرین برنامهاش، برآن شد تا برای سؤالات مذکور از گفتگوی دو کارشناس حاضر در برنامه پاسخی به دست آورد.
در یک سوی میز محمد اسفندیاری، مدیر دانشنامه امامت و در سوی دیگر میز حجت الاسلام هدایت پناه، استادیار گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه حضور داشتند.
بخش اول: آیا میتوان به تاریخ اطمینان کرد؟
در این گفتگو اسفندیاری مؤلف کتاب "عاشورا شناسی" آغازگر مسئلهای مهم، پیرامون اعتبار گزارههای تاریخی بود که با جمله "تاریخ اساساً یک علم ظنی و تردیدآمیز است" موضع صریح و روشن خود در قبال علم تاریخ را معلوم ساخت.
چون بسیاری از مورخین اسلامی خودشان یا از فقها و یا از متکلمین بودهاند، به گزارههای تاریخی به عنوان بخشی تأثیر گذار بر اعتقادات نگاه میکردند
او تاریخ را از لحاظ اطمینانبخشی در پایینترین مرتبه علوم قرار داد؛ چراکه تاریخ از گذشتهای صحبت میکند که در دسترس نیست و معلوم آن مفقود است.
از نگاه اسفندیاری روایتهای تاریخی به دو بخش معتبر و نامعتبر تقسیم میشوند که روایات معتبر نیز شامل تمام واقعیت نیستند؛ چراکه راویان موثق چیزی را نوشتهاند که یا دیدهاند و یا شنیدهاند و همان نوشتهها هم به طور کامل به دست ما نرسیده است.
مورخ باید مانند ژانوس باشد
اسفندیاری مورخ موفق را به ژانوس یکی از اساطیر روم تشبیه کرد. ژانوس دو چهره داشت که با یک چهره جلو را میدید و با چهره دیگر پشت سرش را میدید؛ اگر پیامبران پیشگویی میکردند مورخان باید پسگویی کنند؛ چون حقیقت پشت سر آنهاست.
در سوی دیگر میز هدایتپناه با کلیت صحبتهای اسفندیاری موافقت کرد، اما به تبیین دو نکته پرداخت؛ یکی اینکه هر علمی را باید بر اساس روش علمی خودش مورد سنجش قرار داد و نکته دیگر اینکه سؤال از اعتبار گزارههای تاریخی در بین بسیاری از مورخین تاریخی نیز مطرح بوده است.
تاریخ عاشورا در گذشته مردسالارانه بود و فقط یک قهرمان داشت، اما امروز به دلیل وارد شدن نظریات فمینیستی به حوزه تاریخ، تاریخ عاشورا دو قهرمان دارد؛
اعتقاد او بر این بود که چون بسیاری از مورخین اسلامی خودشان یا از فقها و یا از متکلمین بودهاند، به گزارههای تاریخی به عنوان بخشی تأثیرگذار بر اعتقادات نگاه میکردند و لذا برای آنها مهم بود که تاریخی نقل کنند که یقینآور باشد. به طور مثال شیخ مفید گزارهای را میپذیرد که به تواتر رسیده باشد و یا قاضی عبدالجبار معتزلی میگوید مجموعه قدر متیقنهای تاریخی را میتوان به عنوان یک علم در آورد که اسمش را حال میگذارد و همچنین ابن حضم اندلسی میگوید گزارهای معتبر است که اکثر علما آن را پذیرفته باشند.
صاحب کتاب "بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا" پس از بیان این سه راهکار آنها را در عصر حاضر به طور کامل کارآمد ندانست و راهکار محدثین مبنی بر عمل به ظنون معتبر علم آور را کارآمد توصیف کرد.
بخش دوم: تاریخ را چگونه به نحو روزآمدی باید نوشت؟
«تمام تاریخ، تاریخ معاصر است»؛ اسفندیاری با این نقل قول از کتاب "تاریخ چیست؟" نوشته "ای اس کار" به این پرسش پاسخ داده و آن را چنین تشریح کرد که ما همواره به تاریخ رنگ معاصرت میزنیم و با عینک امروز مسائل دیروز را روایت میکنیم.
او برای مثال به تفاوت تاریخ عاشورانویسی گذشته، با امروز اشاره کرد که تاریخ عاشورا در گذشته مردسالارانه بود و فقط یک قهرمان داشت، اما امروز به دلیل وارد شدن نظریات فمینیستی به حوزه تاریخ، تاریخ عاشورا دو قهرمان دارد؛ یکی امام حسین(ع) و دیگری حضرت زینب(س). این تفاوت در تحلیلها به این دلیل است که محیطی که ما در آن زندگی میکنیم در نقل تاریخ مؤثر است.
وجه منفی روزآمدی، تفسیر به رأی و تحلیل تاریخ بر اساس مد روز است؛ به طور مثال در صد سال اخیر برخی از مصلحان ما کوشیدند تفسیری انقلابی از اسلام ارائه کنند که در مقابل مارکسیسم کم نیاورد.
در ادامه گفتگو هدایتپناه برای جلوگیری از شبهه در رابطه با اعتبار تاریخ، سوالی را مطرح ساخت و آن اینکه تاریخ روزآمد به چه معناست؟
او در پاسخ به این سؤال گفت که تاریخ یک تاریخ است و چند بار تکرار نمیشود، اما ممکن است بر اثر تحقیقات، زوایای جدیدی کشف شود و ما اطلاعات خود درباره یک واقعه تاریخی را روزآمد کنیم. این اضافه به معنای جعل تاریخ نیست.
اما بحث دیگری که درباره تاریخ مطرح میشود، این است که ما نمیخواهیم تاریخمان در گذشته بماند، بلکه ما نیازهایی در جامعه داریم و میخواهیم ببینیم آیا میتوان از تاریخ عبرت گرفت یا نه؟
بخش سوم: خوانش روز آمد تاریخ آیا صحیح است؟
اسفندیاری روزآمد کردن تاریخ را به یک اعتبار صحیح دانست و به اعتبار دیگر نادرست خواند. وجه منفی روزآمدی، تفسیر به رأی و تحلیل تاریخ بر اساس مد روز است؛ به طور مثال در صد سال اخیر برخی از مصلحان ما کوشیدند تفسیری انقلابی از اسلام ارائه کنند که در مقابل مارکسیسم کم نیاورد. اما گاهی همین متفکران ما به افراط دچار شدند و از پیامبر و ائمه چریکهایی مسلح میساختند.
اما معنای مثبت روزآمد کردن تاریخ این است که ببینیم نیازهای روز جامعه ما چیست و بعد از تاریخ اسلام مطالبی را انتزاع کنیم که به این نیازها پاسخ دهد.
در پایان این گفت و گو هر دو کارشناس این برنامه تاکید داشتند که شرط استفاده از تاریخ، برای نیازهای جامعه این است که به صحت تاریخ توجه کرده و از نقلهای غیرمعتبر پرهیز شود.
به نظر میرسد هر دو کارشناس در کلیات مباحث با یکدیگر هم عقیده بودند و هر دو تاکید بر این داشتند که تاریخ روایتی ظنی بوده و برای استفاده از آن در جامعه امروز، نباید گرفتار تفسیر به رأی و نگاه تک بعدی به بخشی از تاریخ شد.