ورود

ورود به سایت

نام کاربری *
رمز عبور *
به خاطر سپردن من
جمعه, 27 بهمن 1396 19:28

نگرشی بر مبانى معاد !

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نگرشی بر مبانى معاد !

 

 

مسئله معاد و كلّيت آن، يكى از سنّت هاى الهى میباشد كه بر چند اصل كلّى حاكم بر هستى مبتنى است كه به اختصار به آنها اشاره می شود:

 


معاد

 


يك . اصل بقا
يكى از اصول كلّى حاكم در وجود، آن است كه هر موجودى پس از آنكه پا به عرصه وجود گذاشت، ديگر معدوم نمیگردد (به اين معنا كه از صفحه وجود برچيده شده و باطل محض گردد). آنچه كه به نظر ما معدوم میآيد، صورت عوض كردن است؛ نه آنكه معدوم شود.
به بيان ديگر موجود، تحوّل و تبدّل دارد و صورت عوض می کند؛ ولى معدوم نمیگردد.

دو . اصل حركت
بر طبق اين اصل، همه موجودات در حركت اند؛ يعنى، هر موجودى در مسير خاص خود، بر اساس قوانين حساب شده به حركت افتاده و پيوسته در حركت میباشد تا اينكه به مبدأ متعال برسد. آنچه در نظام وجود ديده می شود، مسئله حركت و در نتيجه آن، تبدّل ها، تحوّل ها، صيرورت ها، شدن ها وصورت عوض كردن ها است؛ نه نابودى و بطلان محض و از صفحه وجود برچيده شدن.

سه . اصل علّت و معلول
اين اصل كه مبتنى بر اصل سابق است، بيانگر اين حقيقت و سنّت حاكم بر هستى است كه در حركت موجود آفريده شده، مرحله اوّل حركت، نسبت به مرحله بعدى سازنده است و هر مرحله بعدى، نسبت به مرحله قبلى نتيجه و معلول است.
به بيان ديگر قدم هاى اوّل حركت، سازنده قدم هاى بعدى و قدم هاى بعدى معلول قدم هاى اوّل است.

چهار . اصل تبعيّت نتيجه حركت از چگونگى حركت
بر اساس اين اصل ـ كه در واقع بيان ديگرى از اصل قبل است ـ نتيجه حركت، دقيقا تابع حركت و چگونگى آن است؛ يعنى، دو موجود كه داراى جهاز وجودى متفاوتیاند و براى هر كدام مسير خاص حركت وجود دارد، در پايان حركت، دو نتيجه متفاوت خواهند داشت. براى مثال دانه گندم ـ كه داراى جهاز خاص وجودى است و مسير خاصى دارد ـ وقتى شروع به حركت می کند، در يكى از مقاطع، به صورت سنبل در میآيد. در مقابل، دانه درخت ـ كه داراى جهاز وجودى ديگر و مسير ديگرى است ـ وقتى حركت می کند، در نقطه اى از نقاط حركت، به صورت درخت معيّنى در میآيد. هر دوى اين دانه ها، حركت كرده اند؛ اما چون هر كدام داراى جهاز وجودى مخصوص است و هر كدام به تناسب جهاز خود، راه و مسير خاصى دارد و هر يك، از راه و مسير خود پيش رفته است؛ طبعاً دو حركت متفاوت تحقّق میيابد. پس دو نتيجه گوناگون بر اين دو حركت مختلف، مترتّب میگردد و هرگز اين دو حركت، از دو موجود با دو جهاز در دو مسير، به يك نتيجه منتهى نمی گردد.

اين اصول چهارگانه، در مسئله معاد و بازگشت وجود، ثابت است؛ زيرا اگر پرسيده شود: به چه دليل همه هستى و موجودات، برگشت دارند و به سوى مبدأ وجود (ذات اقدس اله) در حركت اند؟ پاسخ میدهيم: هر وجودى كه به وجود میآيد، ديگر معدوم نخواهد شد (اصل بقا) و همواره در حركت و تحوّل و تبدّل است (اصل حركت).

اين حركت ها، متوجّه يك نقطه خاص؛ يعنى، ذات مقدس حق است و هر مرحله از حركت اين موجود، سازنده حركت بعد و حركت بعد، نتيجه و معلول حركت قبل است (اصل علّت و معلول). هر موجودى، بر اساس نوع و چگونگى حركت، نتيجه خاص حركت خويش را خواهد ديد (اصل تبعيت نتيجه حركت از چگونگى حركت)[1]؛ چنان كه سرانجام فردى «بهشت» و فرجام ديگرى چه بسا «جهنم» خواهد شد.

 


پی نوشت:
[1]. ر.ك: بازگشت به هستى، محمد شجاعى، صص 71 ـ 74؛ معاد يا بازگشت به سوى خدا، همو، ج 1، ص 81.


 

منبع : پرسمان دانشجویی

خواندن 339 دفعه آخرین ویرایش در دوشنبه, 24 تیر 1398 11:38