ورود

ورود به سایت

نام کاربری *
رمز عبور *
به خاطر سپردن من
پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1397 11:19

آیا ما در تعویق ظهور مقصریم؟

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
 

بهترین پاسخ به چرایی غیبت

 

 

 

در روایتی از امام صادق (عليه‌السلام) غیبت را پایانی است که باید برسد اگر رسید لحظه‌ای در ظهور درنگ نخواهد شد و جالب اینکه در این روایت تصریح شده است که خدا کار خود را کرده، عجلۀ بندگانش او را به عجله وا نمی‌دارد.

 

امام زمان، ظهور،

 



گرچه از نظر ما مردم عادی، امامت و رهبری امت اسلامی با ظهور تلازم دارد؛ یعنی معتقدیم کسی که امامت و رهبری مردمی را برعهده دارد باید ظهور عینی داشته باشد تا مردم بتوانند در ارتباط مستقیم با او رهنمودهایش را دریافت کنند، اگر پرسشی از او دارند بپرسند و مانند آن. این باور بر اساس شناختی است که از نظام رهبری در دنیا سراغ داریم؛ اما باید دانست که نظام رهبری امام معصوم، قدری با آنچه ما اکنون می‌بینیم یا در ذهن ما جا دارد و بر اساس آن از امام معصوم انتظار داریم متفاوت است.

خاندان رسالت از روزهای نخست شکل‌گیری امامت و حتی اندکی پیش از آن، در كنار تبيين ضرورت وجود امام، دو گونه حضور او را در جامعه انسانى ترسيم و به صراحت بيان كردند كه امام حقيقى جامعه، گاه ظاهر و گاه غايب است.

پيامبر خدا (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) به عنوان نخستين مسئول نصب و معرّفى امامان، در قالب دعا این معنا بیان می‌کند:
خدايا! هر كسى را كه جانشينان من و امامان امّتم پس از مرا دوست می‌دارد، دوست بدار ... و زمين را از وجود شخصى از آنان كه حجّت تو را بر پا دارد، خواه آشكار باشد، خواه پنهان و گمنام، تُهى مدار تا دين تو و حجّت و برهان و نشانه‌هايت از بين نروند.[1]

همین معنا در کلام امام على (عليه‌السلام) نیز آمده است:
بدانيد كه زمين از حجّت خداى متعال خالى نمی‌ماند؛ امّا خداوند خلقش را به دليل ظلم و ستم و زياده‏ روى‏ بر خودشان، نسبت به او نابينا مى‏ كند.[2]

و یا بر بالای منبر کوفه فرمود:
بار خدايا! تو را ناگزير، حجّت‏هايى در زمينت بايد؛ حجّتى از پىِ حجّتى بر خَلقت، كه آنان را به دين تو رهبرى كنند و دانشِ تو را به ايشان بياموزند تا پيروانِ دوستانت پراكنده نشوند، خواه اين حجّت، آشكار باشد و نافرمان‏روا، و خواه پنهان و در انتظار.[3]

امام رضا (عليه‌السلام)، نه تنها اصل غیبت بلکه طول زمان آن را هم به دست ارادۀ حکیمانۀ پروردگار دانسته می‌فرماید:
خداوند، او را در پرده غيب خود، هر اندازه بخواهد، نگاه می‌دارد سپس او را آشکار می‌کند.

 

یادکرد نمونه‌هایی برای درک راحت‌تر غیبت

پیشوایان دین برای هموار‌ کردن راه درک این حقیقت، که می‌شود رهبر دینی بود و غایب(ناشناخته) بود به نمونه‌های مشابه ارجاع داده براى بيان امكان تحقّق آن به ديگر حجّت‏هاى الهى استناد نموده‏اند. برای نمونه امام باقر (علیه‌السلام) فرمود:

شباهتش به یونس‌بن‌متّا بازگشت از غيبتش است در حالى كه با وجود سنّ بالا، جوان مانده است. شباهتش به يوسف‌بن‌يعقوب، غايب‌شدنش از خاص و عام است و پنهان ماندنش از چشم برادرانش و نامعلوم بودنش بر پدرش يعقوب عليه‌السلام با وجود مسافت اندک ميان او و پدر و اهل و پيروانش. شباهتش به موسى عليه‌السلام، بيمناكى مداومش و طولانى‌شدن غيبتش و پنهان بودن ولادتش و رنج پيروانش و آزار و توهين‏هايى كه پس از او ديدند، تا آن كه خدای متعال در ظهور و يارى و تأييدش در برابر دشمنش اجازه دهد. شباهتش به عيسى عليه‌السلام، اختلاف افراد دربارۀ اوست، تا آن جا كه دسته‏اى گفتند: متولّد نشده است و دسته‏اى گفتند: مرده است و دسته‏اى گفتند: كشته و به صليب كشيده شده است.[4]
 

غیبت، رویدادی حتمی با مدت و سرآمدی که خدا می‌داند

غیبت امام دوازدهم، نه یک امر اتفاقیِ ناچاری؛ بلکه رویدادی است از پیش معلوم که به تقدیر الهی بخشی از نظام امامت را تشکیل می‌دهد. پيامبر خدا (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) در این باره می‌فرماید:
آن قیام‌کننده از ميان فرزندانم با عهدى كه از من به او رسيده است، غايب می‌شود.[5]

امام رضا (عليه‌السلام)، نه تنها اصل غیبت بلکه طول زمان آن را هم به دست ارادۀ حکیمانۀ پروردگار دانسته می‌فرماید:
خداوند، او را در پرده غيب خود، هر اندازه بخواهد، نگاه می‌دارد سپس او را آشکار می‌کند.[6]

در روایتی از امام صادق (عليه‌السلام) غیبت را پایانی است که باید برسد اگر رسید لحظه‌ای در ظهور درنگ نخواهد شد و جالب اینکه در این روایت تصریح شده است که خدا کار خود را کرده عجلۀ بندگانش او را به عجله وا نمی‌دارد.[7]

چرایی غیبت؟

در پاسخ به این پرسش که چرا خدای متعال امام دوازدهم را در پردۀ غیبت قرار داد و حکمت این کار چیست؛ پاسخ‌های متعددی از پیشوایان دین به ما رسیده است:

1. آزمودن همۀ حکومت‌ها

امام باقر (عليه‌السلام) فرمود: دولت ما، آخرين دولت است و هيچ خاندانى نمی‌ماند، جز آن كه پيش از ما به حكومت می‌رسد، تا آن كه وقتى روش حكومتدارى ما را ديدند، نگويند: اگر ما هم به حكومت می‌رسيديم، مانندِ اينها حكومت می‌كرديم! و اين، همان سخن خداى متعال است كه فرمود: و فرجام، از آنِ پرهيزكاران است.(اعراف، 128) [8]

2. آزمودن و ناب‌کردن مردم

ابن‌ابی‌یعفور از امام صادق (عليه‌السلام) می‌پرسد: از قوم عرب، چند نفر همراه آن قیام‌کننده هستند؟ حضرت پاسخ می‌دهد: تعدادی اندک. بعد می‌فرماید: مردم، گزيرى ندارند، جز آن كه آزموده و غربال و تمييز داده شوند و تعداد فراوانى از غربال بيرون می‌ريزند.[9]

3. نداشتن بیعتی بر گردن

اسحاق‌بن‌يعقوب می‌گوید: از محمّدبن‌عثمان عمرى رحمه‌الله خواستم كه نوشتۀ مرا كه در آن، مسائل پيچيده‌ام را پرسيده‏ام، به امام زمان (عليه‌السلام) برساند. [پس از مدّتى‏] نامه‌ای به خطّ حضرت به دستم رسيد که در آن آمده بود: «... و امّا علت وقوع غيبت؛ ... هيچ يك از پدران من نبود، جز آن كه بيعتى با طاغوت زمانش، بر گردنش سنگينى می‌كرد؛ ولى من كه قيام كنم، بيعت هيچ يک از طاغوت‏ها بر گردنم نيست.»[10]

در کلام امام على (عليه‌السلام) نیز آمده است:
بدانيد كه زمين از حجّت خداى متعال خالى نمی‌ماند؛ امّا خداوند خلقش را به دليل ظلم و ستم و زياده ‏روى‏ بر خودشان، نسبت به او نابينا مى‏ كند.

 

 

4. کشته‌شدن در صورت ظهور پیش از موعد

امام صادق (عليه‌السلام) ‏فرمود: آن قیام‌کننده، پیش از قيامش، غيبتى دارد كه در آن دوره از كشته‌شدنش بیم دارد.»[11]

5. جاری‌شدن سنّت‌های پیامبران علیهم‌السلام دربارۀ او

راوی(سَدِیر) از امام باقر (عليه‌السلام) از چرایی غیبت می‌پرسد. حضرت در پاسخ می‌فرماید:
زيرا خداوند اراده كرده است كه سنّت‏هاى مربوط به غايب شدن پيامبران، درباره آن قیام‌کننده بی‌استثنا جارى شود و اى سدير! گزيرى نيست جز اين كه تمام دورۀ غيبت آنان، جارى شود. خداوند متعال می‌فرمايد: شما همۀ حالت‏ها را پشت سر می‌گذاريد(انشقاق، 19)؛ يعنى سنّت‏هاى پيشينيان، دربارۀ شما جارى خواهد شد.

6. رازی که جز پس از ظهور آشکار نمی‌شود

عبدالله‌بن‌فضل از چرایی غیبت می‌پرسد و امام صادق (عليه‌السلام) در پاسخ می‌فرماید:
به خاطر چيزى كه اجازه نداده‏اند براى شما آشكارش كنيم.
وقتی از حکمت این غیبت می‌پرسد امام سربسته به او پاسخی داده اما باز از شرح آن خودداری می‌کند:

حكمت غيبتش، همان حكمت غيبت حجّت‏هاى پيشين خداى متعال است. حكمت اين كار، جز پس از ظهورش، آشكار نمی‌شود، همان گونه كه حكمت سوراخ‌كردن كشتى و كُشتن جوان و بناكردن ديوار از سوى خضر (عليه‌السلام) براى موسى (عليه‌السلام) تا هنگام جدايی‌شان، آشكار نشد.[12] اى پسر فضل! اين امر، امرى از امور خدا و رازى از رازهاى او و امرى نهان از نهان‏هاى اوست، و چون می‌دانيم كه خداى متعال حكيم است، تصديق می‌كنيم كه همه كارهايش حكيمانه است، هر چند دليل آنها برايمان روشن نباشد.[13]

با توجه به روایاتی که رویداد غیبت را امری حتمی و بخشی از مقدرات الهی بیان کرده و پایان آن را منوط به ارادۀ حکیمانۀ خداوندی می‌داند (نمونه‌هایی در آغاز این نوشتار گذشت) می‌توان گفت بهترین پاسخ به چرایی غیبت همین پاسخ ششم است و دیگر پاسخ‌ها بیان زوایایی از آن علت اصلی هستند که بر ما پوشیده است.

 


 

پی نوشت:
1. کمال الدین و تمام النعمة، 1/262.
2. الغیبة للنعمانی، 141.
3. کافی، 1/339.
4. کمال الدین و تمام النعمة، 1/327.
5. همان، 1/51.
6. همان، 2/276.
7. کافی، 1/369.
8. الغیبة للطوسی، 472.
9. کافی، 1/370.
10. الغيبة للطوسى، 290.
11. کافی، 1/340.
12. کهف، 78.
13. علل الشرائع، 1/246.

خواندن 611 دفعه