ورود

ورود به سایت

نام کاربری *
رمز عبور *
به خاطر سپردن من
rezas

rezas

پیشنهادهایی برای ارتقای امنیت سایبری در۱۴۰۳

 

شماره روزنامه: ۵۹۷۴
تاریخ چاپ:
۱۴۰۲/۱۲/۲۷
شماره خبر: ۴۰۵۴۹۰۱
گروه: بازار دیجیتال

 


دنیای اقتصاد : شاید بتوانیم سال ۱۴۰۲ را سال حملات سایبری بدانیم؛ سالی که بسیاری از سازمان‌های دولتی و خصوصی از حمله هکرها در امان نبودند و اطلاعات مردم حراج شد. مسوولان ذی‌ربط در این زمینه نه‌تنها پاسخگو نبودند، بلکه بعضی هک‌ها را هم تکذیب کردند. رئیس سازمان فناوری اطلاعات اخیرا ضمن تشریح اقدامات این سازمان برای ارتقای امنیت سایبری، مرکز ماهر را به سازمان‌های دولتی برای دریافت سرویس‌های امنیت سایبری پیشنهاد داده است. اما کارشناس‌ها این مرکز را برای این هدف مناسب نمی‌دانند و توصیه می‌کنند تا مرکز ماهر فقط به همان اطلاع‌رسانی و ارائه گزارش‌های تحلیلی بپردازد.

 

پیشنهادهایی برای ارتقای امنیت سایبری در 1403

 

جولان هکرها در سایه بی‌عملی

در سالی که روزهای پایانی خود را سپری می‌کند، هر چند وقت یکبار، نام یک نهاد دولتی یا خصوصی به فهرست قربانیان حملات سایبری اضافه شد. اپلیکیشن به‌نما، اپلیکیشن هف‌هشتاد، ۱۸ شرکت بیمه، تپسی، سازمان ثبت احوال، وزارت علوم، اسنپ‌فود و سامانه مدیریت پرونده‌های قوه‌قضائیه از جمله سازمان‌هایی هستند که در این یک سال هک شدند و اطلاعات کاربران آن در اینترنت منتشر شد.

واکنش مسوولان مربوطه به هر یک از این هک‌ها و نقض حریم خصوصی مردم در تکذیب، انکار یا انتشار بیانیه خلاصه شد. این در حالی است که کارشناس‌های حقوقی از لزوم ورود دادستانی به حملات سایبری متعدد و مکرر می‌گفتند. در این زمینه، محمدجواد نعناکار، حقوقدان در گفت‌وگویی مطرح کرده بود که زمانی که ابعاد هک، گسترده است و میلیون‌ها فقره اطلاعات منتشر شده باشد، باید مدعی‌العموم یعنی دادستانی به این قضیه ورود و در صورت خسارت، مطالبه جبران خسارت کند.

البته پس از هک اسنپ‌فود در دی‌ماه، وزیر ارتباطات از ارسال لایحه حفاظت از داده به کمیسیون حقوقی و قضایی دولت خبر داد؛ تا اینکه سرانجام پس از سال‌ها مسکوت ماندن وضعیت این لایحه، مرکز ملی فضای مجازی دستورالعمل جدید حفاظت از داده‌های مردم در سکوها و سامانه‌ها را ابلاغ کرد. طبق این دستورالعمل، کلیه ارائه‌دهندگان خدمات در بستر فضای مجازی باید پس از دو ماه از ابلاغیه، داده‌های خود را رمزنگاری کنند. اکنون و با اتمام این مهلت، نه مرکز ملی فضای مجازی و نه کسب‌وکارها، اطلاعاتی از سرنوشت اجرای این دستورالعمل منتشر نکرده‌اند.

اما حالا که سال ۱۴۰۲ روزهای پایانی خود را سپری می‌کند، تاکنون هیچ نهاد و مسوول دولتی و خصوصی درباره تعیین تکلیف هک‌های امسال به‌خصوص هک شرکت‌های بیمه، سازمان ثبت‌احوال و قوه‌قضائیه که اطلاعات شخصی مردم در بستر اینترنت منتشر شد و حریم خصوصی آنها را نقض کرد، توضیحاتی منتشر نکردند. از سوی دیگر، این سازمان‌ها گزارشی از اقدامات و برنامه‌های خود برای ارتقای امنیت اطلاعات و اطمینان خاطر به کاربران از تکرار نشدن آن حملات نیز ارائه نکردند.

البته در هفته‌های اخیر محمد خوانساری، رئیس سازمان فناوری اطلاعات، برنامه‌های این سازمان را برای ارتقای امنیت فضای مجازی در کشور اعلام و تاکید کرد که سازمان‌ها و مراکز دولتی می‌توانند سرویس‌های امنیت سایبری را از مرکز ماهر دریافت کنند. او در بخش دیگری از صحبت‌های خود فعالیت مراکز آپا در بیش از ۴۰ دانشگاه برای امنیت فضای مجازی را از جمله برنامه‌های این سازمان برای ارتقای امنیت سایبری نام برد و گفت: «امنیت مدیریت شده یا خدمات امنیت مدیریت شده برنامه دیگر سازمان است؛ به این معنی که یک مجموعه سازمان اداری و سازمان دولتی می‌تواند تامین امنیتش را با هماهنگی مراکز ماهر که در حال حاضر شکل گرفته به شکل خدمت خریداری و استفاده کند.»

 

لزوم تنوع مراکز امنیتی

اما ارتقای امنیت سایبری سازمان‌های دولتی از طریق خدمات مرکز ماهر با انتقاد کارشناس‌های این حوزه مواجه شد و آنها این مرکز را گزینه مناسبی ندانستند. به اعتقاد سعید سوزنگر، کارشناس امنیت سایبری، مرکز ماهر امکانات مورد نیاز برای امنیت سایبری را در اختیار ندارد. او با بیان این مطلب به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «مرکز ماهر نمی‌تواند در مقابل اهداف هکرها به‌خوبی عمل کند و اقدامی هم‌زمان با رخداد داشته باشد. بنابراین بهتر است فقط در ارائه گزارش‌های تحلیلی و اطلاع‌رسانی در حوزه امنیت سایبری عمل کند.»

پیش از این، شورای عالی فضای مجازی مشخصات پایگاه‌های حیاتی اطلاعاتی را منتشر کرده بود که به اعتقاد کارشناس‌ها از آن زمان به بعد شاهد هک‌های دقیقی در کشور هستیم. حالا هم برخی می‌گویند که نباید اطلاعات و اسمی از مراکز امنیت سایبری منتشر شود؛ زیرا هکرها آن را مورد هدف قرار می‌دهند و نقاط ضعف آن را شناسایی می‌کنند. شاهین نورصالحی در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» با اشاره به این موضوع می‌گوید که هر نوع هویت دادن به این‌گونه مراکز، به‌طور کلی اشتباه است و به‌ شکل ضد امنیت سایبری عمل خواهد کرد. به اعتقاد این کارشناس، زمانی که اطلاعات و اسمی از منبع امنیت اطلاعات منتشر می‌شود، هکرها از سطح آمادگی، نقاط ضعف و اقدامات شما مطلع می‌شوند. به عبارت دیگر، شما با این کار به هکر آدرس می‌دهید که از کجا به شما حمله کند. به گفته حمیدرضا ولی‌زاده، یک کارشناس حوزه امنیت سایبری نیز با هویت‌بخشی به مرکز ماهر و سایر مراکز، این مراکز مورد حملات سایبری قرار می‌گیرند.

تعدد و تنوع در مراکز ارائه‌دهنده سرویس و خدمت در حوزه امنیت سایبری یکی از ملزومات ارتقای آن است. نورصالحی با بیان این مطلب می‌گوید: «هر چقدر از تعداد و لایه‌های متنوع و متعدد برای امنیت سایبری استفاده شود، به همان میزان امنیت سایبری نیز تقویت خواهد شد. بنابراین باید به‌صورت پیش‌فرض چند مرکز برای امنیت سایبری فعالیت کنند تا دست سازمان‌های برای ارتقای امنیت اطلاعات باز باشد.» او در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به مرکز ماهر بیان می‌کند: «اگر مرکز ماهر تنها مرکز ارائه‌دهنده سرویس‌های امنیت سایبری باشد، در صورتی که کوچک‌ترین موضوع از دید این مرکز نادیده بماند، هکرها می‌توانند به تمام زیرساخت‌های امنیت سایبری و کسب‌وکارهای مجازی کشور دسترسی پیدا کنند.»

 

گره کور فیلترینگ

حالا وضعیت امنیت سایبری به گونه‌ای است که با فهرستی طولانی از هک‌های بلاتکلیف وارد سال جدید می‌شویم و به همین خاطر کارشناس‌ها پیشنهادهایی برای ارتقای امنیت سایبری در سال ۱۴۰۳ ارائه می‌دهند. نورصالحی در این زمینه معتقد است که سازمان‌های دولتی و خصوصی باید فراتر از استانداردهای امنیتی عمل کنند. او در این خصوص توضیح می‌دهد: «زمانی که بتوان نقاط کوری برای هکرها تعریف کرد و سرویس‌های امنیت سایبری خود را از چند منبع و مرکز گرفت، وقت هکر گرفته می‌شود و این‌گونه هکر دست از سر سازمان شما برمی‌دارد.»

از سوی دیگر، جدیدترین آمار رخدادها و آسیب‌پذیری‌های کشور در یک ماه گذشته بیانگر صدرنشینی بدافزارها با ۱۴۵ مورد است. حمیدرضا ولی‌زاده، کارشناس امنیت سایبری در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» درباره اهمیت آموزش در امنیت سایبری توضیح می‌دهد: «آموزش در امنیت سایبری از این جهت اهمیت دارد که یک کارمند ناآگاه می‌تواند با یک فلش آلوده، بدافزارها را وارد سیستم‌های سازمان کند و در پی آن داده‌ها در اختیار سوءاستفاده‌گران قرار بگیرد. همچنین تقویت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری سازمان‌ها در امنیت سایبری مهم است و تحریم‌ها ممکن است تامین این تجهیزات را مشکل کند.»

او در بخش دیگری از صحبت‌های خود با بیان اینکه عدم هماهنگی زیرساخت کشور با پیشرفت‌های تکنولوژیک و فضای مجازی، هک‌های امسال را رقم زد، به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «گسترش فرهنگ و آموزش استفاده از فضای مجازی در سازمان‌ها و شرکت‌های خصوصی و دولتی باید یکی از اولویت‌های ارتقای امنیت سایبری در سال جدید باشد.» پیشنهاد ولی‌زاده برای ارتقای امنیت سایبری، استفاده از ابزارهای رمزنگاری داده است. او درباره مزایای این ابزارها می‌گوید: «با رمزنگاری داده‌های حساس و مهم یک سازمان، در صورت دسترسی فرد دیگری به این اطلاعات، آنها دیگر قابل استفاده نیستند. بنابراین در کنار نصب آنتی‌ویروس، فایروال و تدوین دستورالعمل، می‌توان با رمزنگاری داده‌ها، امنیت اطلاعات را تا صد درصد افزایش داد.» فارغ از این‌ها، با فیلترینگ گسترده اینترنت در دو سال اخیر و افزایش محدودیت‌های فضای مجازی، اکثر پروتکل‌های ایمن‌سازی مخدوش شده‌اند و به اعتقاد کارشناس‌ها تا زمانی که فیلترینگ و استفاده از فیلترشکن همچنان پابرجا باشد، ایران برای هکرها هدف آسانی برای حمله سایبری خواهد بود. بنابراین در شرایطی که توصیه‌هایی برای ارتقای امنیت سایبری از طریق تدوین دستورالعمل، رمزنگاری داده‌ و گسترش آموزش داده می‌شود؛ اما گره اصلی امنیت سایبری در سال جدید مانند سالی که گذشت، در همان ترکش‌های فیلترینگ بر اطلاعات و داده‌ها خواهد بود.

دوشنبه, 28 اسفند 1402 14:09

ضربه فقر به تحصیل در ایران

 

 
«دنیای‌اقتصاد» آمار رسمی درباره «رشد جاماندگان از مدرسه» را بررسی می‌کند


ضربه فقر به تحصیل

 


شماره روزنامه: ۵۹۷۴
تاریخ چاپ:
۱۴۰۲/۱۲/۲۷
شماره خبر: ۴۰۵۴۹۵۹
گروه: سیاست گذاری

 


دنیای اقتصاد : در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱، نرخ ترک تحصیل به بیشترین مقدار خود در نیم دهه اخیر رسیده است. نکته قابل توجه آن است که نرخ ترک تحصیل در سال اخیر، حتی از ایام کرونا که برخی از دانش‌آموزان به‌دلیل عدم دسترسی به وسایل ارتباطی و اینترنت ترک تحصیل کردند نیز بیشتر است. کارشناسان معتقدند که مهم‌ترین عامل افزایش میزان ترک تحصیل در سال‌های گذشته افزایش فقر در یک دهه اخیر بوده است. نرخ فقر در سال۱۴۰۱ به ۳۰درصد رسیده است و بسیاری از مردم ایران توانایی تامین نیازهای ابتدایی خود را نیز ندارند و این مساله بر تحصیل فرزندانشان موثر است. بنابراین به نظر می‌رسد که برخی از دانش‌آموزان به جای تحصیل، برای تامین نیازهای خود وارد بازار کار می‌شوند. علاوه بر این، ارزش تحصیل برای کسب درآمد نسبت به سال‌های گذشته کاهش یافته و موجب شده است تا انگیزه دانش‌آموزان برای ادامه تحصیل کاهش یابد.

 

فاطمه نصیری : بررسی‌ها نشان می‌دهد در سال تحصیلی 1402-1401 نرخ ترک تحصیل دانش‌آموزان در تمامی مقاطع تحصیلی افزایش یافته است. در این سال تحصیلی نرخ ترک تحصیل دانش آموزان در مقطع ابتدایی با افزایش 0.25واحد درصدی به 1.2درصد رسیده است. ترک تحصیل در مقطع ابتدایی موجب افزایش بی‌سوادی در آینده می‌شود و بسیار نگران‌کننده است. کارشناسان معتقدند افزایش میزان ترک‌تحصیل با افزایش نرخ فقر در سال‌های گذشته رابطه تنگاتنگی دارد. در حال حاضر نرخ فقر در ایران 30درصد است. به عبارت دیگر حدود یک‌سوم از جمعیت ایران توانایی تهیه نیازهای اساسی خود را ندارند. در چنین شرایطی حتی اگر تحصیل رایگان باشد، هزینه‌های جانبی آن موجب می‌شود برخی از خانوارها از تحصیل فرزندان خود چشم بپوشند. علاوه بر این، امکان آن وجود دارد که با توجه به افزایش پدیده کار کودکان، دانش‌آموزان ترک‌تحصیل‌کرده به کارهایی از قبیل شاگردی و زباله‌گردی مشغول شوند. علاوه بر این، برخی از دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوم به دلایلی مانند ناکامی برخی از تحصیل‌کردگان در یافتن شغل متناسب با تحصیلات خود، ترجیح می‌دهند به جای ادامه‌تحصیل، زودتر وارد بازار کار شوند.

بر اساس اطلاعات منتشر‌شده توسط مرکز آمار، در سال تحصیلی 1402-1401، نرخ ترک‌تحصیل دانش‌آموزان در مقاطع تحصیلی مختلف افزایش یافته است. در سال مذکور نرخ ترک‌تحصیل در مقطع ابتدایی با فزایش 0.25واحد درصدی نسبت به سال تحصیلی 1401-1400، به 1.2درصد رسیده است. در این سال تحصیلی در دوره ابتدایی نرخ ترک‌تحصیل پسران 1.21 و نرخ ترک‌تحصیل دختران معادل 1.19درصد بوده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند افزایش میزان ترک‌تحصیل در این مقطع می‌تواند آسیب‌های قابل‌توجه و بعضا جبران‌ناپذیری را به دنبال داشته باشد. برای مثال اگر فردی در سال‌های اولیه مقطع ابتدایی ترک‌تحصیل کند، از داشتن مهارت‌هایی مانند خواندن و نوشتن نیز محروم می‌شود. علاوه بر این، آمارهای مربوط به بازماندگان از تحصیل نشان می‌دهد در سال تحصیلی 1402-1401، بیش از 175هزار از دانش‌آموزان دوره ابتدایی از تحصیل جامانده‌اند.

با وجود آنکه جمعیت جاماندگان از تحصیل نسبت به سال تحصیلی 1401-1400 کاهش یافته، با‌این‌حال همچنان عدد نگران‌کننده‌ای است. نگاهی به آمارهای سال گذشته نشان می‌دهد بیشترین میزان جاماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی مربوط به سال تحصیلی 1400-1399 بوده است. در این سال مدارس از ابتدای سال تحصیلی به صورت مجازی افتتاح شدند. گفته می‌شد که برخی از دانش‌آموزان به دلیل عدم دسترسی به اینترنت و وسایل ارتباطی لازم برای دسترسی به آموزش‌های مجازی، مجبور به کناره‌گیری از تحصیل شدند. تا پیش از این، میزان بازماندگان از تحصیل در دوره ابتدایی حدود 14هزار نفر بود. در حال حاضر نیز برخی از کارشناسان معتقدند اصلی‌ترین دلیل ترک‌تحصیل در این مقطع تحصیلی، مشکلات اقتصادی خانوارهاست. در سال 1401، نرخ فقر در ایران معادل 30درصد بوده است. به عبارت دیگر در حال حاضر حدود یک‌سوم از جمعیت ایران توانایی تهیه نیازهای اساسی خود را ندارند. در چنین شرایطی حتی اگر تحصیل رایگان باشد، هزینه‌های جانبی آن موجب می‌شود برخی از خانوارها از تحصیل فرزندان خود چشم بپوشند. علاوه بر این، در سال‌های گذشته پدیده زباله‌گردی و تکدیگری کودکان به صورت قابل‌توجهی افزایش یافته و احتمال آن می‌رود که تعدادی از دانش‌آموزان ترک‌تحصیل‌کرده به این فعالیت‌ها بپردازند.


با تحصیلات آکادمیک می‌توان کار کرد؟

با تغییر مقطع تحصیلی از ابتدایی به متوسطه دوره اول، نرخ ترک‌تحصیل نیز افزایش می‌یابد. در سال تحصیلی 1402-1401، نرخ ترک‌تحصیل در مقطع متوسطه دوره اول با افزایش 1.1واحد درصدی به 5.47درصد رسیده است. در این مقطع تحصیلی نرخ ترک‌تحصیل پسرها معادل 6.5 و نرخ ترک‌تحصیل دخترها معادل 4.3درصد بوده است. در سال تحصیلی مذکور تعداد بازماندگان از تحصیل در مقطع دوره متوسطه اول با افزایش 8هزار نفری نسبت به سال تحصیلی قبلی، به 197هزار و 690نفر رسیده است. با‌این‌حال بیشترین میزان افزایش نرخ ترک‌تحصیل مربوط به متوسطه دوره دوم بوده است. در سال تحصیلی گذشته نرخ ترک‌تحصیل در مقطع متوسطه دوره دوم با افزایش 1.72درصدی، به 4.04درصد رسیده است. در این سال نرخ ترک‌تحصیل دختران معادل 3.5 و نرخ ترک‌تحصیل پسران معادل 4.5درصد بوده است.

در سال‌های گذشته عواملی مثل ناکامی برخی از جوانان در یافتن شغل، در‌‌حالی‌که از تحصیلات آکادمیک برخوردار بودند، موجب شده برخی به این نتیجه برسند که آغاز فعالیت در بازار کار به جای ادامه‌تحصیل انتخاب بهتری است. بنابراین احتمال آن می‌رود که علاوه بر مشکلات اقتصادی، انگیزه‌های این‌چنینی نیز در زمینه ترک تحصیل افرادی که در این مقطع تحصیلی هستند، موثر باشد.


تاثیر اقتصاد بر آموزش

در سال تحصیلی 1402-1401، نسبت دانش‌آموزان مدارس غیردولتی به کل دانش‌آموزان افزایش یافته و با افزایش 1.6درصدی نسبت به سال 1401-1400 به 14درصد رسیده است. این نسبت در مقطع ابتدایی بیش از دیگر مقاطع است. در سال‌های گذشته بسیاری از والدین دانش‌آموزان به این نتیجه رسیده‌اند که به جای استفاده از مدارس دولتی، با پرداخت شهریه فرزندان خود را در مدارس غیرانتفاعی ثبت‌نام کنند. مهم‌ترین دلیل والدین برای این کار تفاوت زیاد کیفیت آموزش در مدارس دولتی و غیردولتی است. گفته می‌شود در سال‌های گذشته تحریم‌های اقتصادی موجب شده درآمدهای دولت کاهش یابد. کاهش این درآمدها در کیفیت آموزش دولتی نیز موثر واقع شده و اگر افراد توانایی پرداخت هزینه تحصیل فرزند خود را داشته ‌باشند، ترجیح می‌دهند که فرزندانشان در مدارس غیر‌دولتی تحصیل کنند.

ترجمه کتاب الاتقان فی علوم القرآن (دو مجلد)

 

تالیف: جلال الدین عبدالرحمن سیوطی

ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی

 

 

لطفا جهت دانلود به فایل پیوست مراجعه نمایید.

کتاب الکترونیکی شناخت امام راه رهائی از مرگ جاهلی


مشخصات كتاب:
سرشناسه : فقيه ايماني،مهدي، ۱۳۰۸ -
عنوان و نام پديدآور : شناخت امام راه رهائي از مرگ جاهلي شامل : بحث و بررسي اسناد و محتوي حديث من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية/ مهدي فقيه ايماني.
مشخصات نشر : [اصفهان]: عطر عترت، ۱۳۸۶.
مشخصات ظاهري : ۵۳۵ ص.
شابك : ۳۵۰۰۰ ريال 964-7941-03-X :
يادداشت : چاپ چهارم.
يادداشت : كتابنامه: ص. [۵۰۹] - ۵۱۸ ؛ همچنين به صورت زيرنويس.
يادداشت : نمايه.
موضوع : امامت
موضوع : امامت -- احاديث
رده بندي كنگره : BP۲۲۳/ف۷ش۹ ۱۳۸۶
رده بندي ديويي : ۲۹۷/۴۵
شماره كتابشناسي ملي : ۱۱۴۸۷۸۲
 

عناوين اصلي كتاب شامل:
اشاره؛ انگيزه تأليف؛ پيشگفتار؛ بخش اوّل؛ بخش دوّم؛ بخش سوّم؛ بخش چهارم

دوشنبه, 21 اسفند 1402 11:04

تربیت در دنیای مدرن

تربیت در دنیای مدرن

دکتر علیرضا هزار

دو فایل صوتی ضمیمه جمعا حدود سه و نیم ساعت میباشد.

 

چکیده ای از اهم مطالب فایل اول در ذیل تقدیم میگردد:

در دنیای مدرن بعد از عصر سیاه کلیسا و انکیزسیون که جامعه سکولار میشود دین نیز خانگی و زمینگیر میشود و تربیت دینی دشوارتر،
بعد از تحولات اجتماعی جنگهای جهانی تفکرات جدید به معنی جامعه شناسی دین عقلانیت را در واقع محور قرار میدهد و اینکه خدا نیست و آیینها هست .
بحث مدارس خلاقیت و اینکه خلاقیت با ولایت تعارض دارد و آزادی کامل میطلبد، عقلانیت نفی قیود انسانی است،
و نفی خدا و اصالت انسان و اینکه هدف و متد با انسان است مبانی هیومنیزم و اومانیسم را شکل میدهد .
شعور کیهانی و عرفان حلقه نیز بدون خدا مطرح میشود و معیارش صرفاً عالم فیزیک است و منکر متافیزیک و ماورا الطبیعه،
در غرب اخلاق نیست بلکه قانون و هنجار اجتماعی مطرح است .
مدرنیته بطور جدی با سنت در میافتد و خود را مطرح میکند و اینکه ویزی به نام خدا انسان را به هدف نمیرساند.
بین مدرنیته و دین ما چهار وضعیت داریم مدرن بی دین، مذهبی مدرن ستیز، مدرن مذهبی، و صحیحش مذهبی مدرن، یعنی مدرنیته زیر مجموعه و در خدمت دین قرار بگیرد...

 

پیگیری مطالب فایل دوم پیرامون تربیت اخلاقی و خانوادگی در دنیای مدرن توصیه میشود.

هشدار جدی جراح برجسته چشم نسبت به اپیدمی قریب الوقوع نابینایی در کودکان نسلZ

 

 

جهان در حال حاضر با افزایش روزافزون بروز نزدیک‌بینی در افراد مواجه است و ارقام به سطح اپیدمی رسیده است. دکتر یرن یورگنسن، جراح چشم که معروفیت جهانی دارد هشدار داده که وضعیت از این هم بدتر خواهد شد.

یک جراح برجسته چشم نسبت به خطر نابینایی کودکان نسل Z هشدار جدی داده است. عدم فعالیت و استفاده بیش از حد از صفحه نمایش‌ها به این معنی است که آنها نور طبیعی و حیاتی که باید در طول سالیانِ رشد شکل‌گیری به دست آورند از دست می‌دهند و این موضوع تاثیر بالقوه فاجعه‌باری در درازمدت بر بینایی آنها خواهد داشت.

به گزارش روزیاتو، جهان در حال حاضر با افزایش روزافزون بروز نزدیک‌بینی در افراد مواجه است و ارقام به سطح اپیدمی رسیده است. دکتر یرن یورگنسن، جراح چشم که معروفیت جهانی دارد هشدار داده که وضعیت از این هم بدتر خواهد شد.

هشدار جدی جراح برجسته چشم نسبت به اپیدمی قریب الوقوع نابینایی در کودکان نسل Z

دکتر یورگنسن می‌گوید که ماندن بچه‌ها در خانه و خیره‌شدن به صفحه نمایش‌ دستگاه‌های هوشمندشان در دوران حیاتی بلوغ به معنی عدم دریافت کافی دوپامین است که درنهایت به چشم‌هایشان آسیب می‌زند.

عامل دوم، مدت زمانی است که صرف خیره شدن به تلفن‌ها و تبلت‌ها در فاصله چند سانتیمتری از صورت می‌شود که می‌تواند باعث نزدیک‌بینی شود.

در چین، جایی که دکتر یورگنسن هشت کلینیک دارد، او شاهد جهش سطح نزدیک‌بینی از ۳۰ درصد به ۹۵ درصد و بالاتر در برخی مناطق کشور بوده است. و او هشدار می‌دهد که همین اتفاق در سایر کشورها هم رخ خواهد داد.

دکتر یورگنسن که مدیرعامل ۴۴ کلینیک جراحی چشم در سرتاسر دنیاست، می‌گوید: «کودکان نسل زد به اندازه نسل‌های قبلی بیرون نمی‌روند و هرآنچه نیاز دارند در دستگاه‌هایشان جلوی چشمشان است. این بدان معناست که در این زمان حساس از زندگی، آنها نور طبیعی خورشید را دریافت نمی‌کنند و این به نوبه خود باعث افزایش قابل توجه نزدیک‌بینی می‌شود. این موضوع هشدار‌دهنده است و آنچه شاهد آن هستیم یک اپیدمی است.»

او ادامه می‌دهد: «بیرون رفتن در نور روز برای بازی، فوتبال یا هر نوع ورزشی باعث ایجاد یک فرآیند شیمیایی می‌شود که دوپامین آزاد می‌کند. ما می‌دانیم که این نوع رشد چشم که باعث نزدیک‌بینی می‌شود، بازدارنده است. طول قسمت افقی چشم بیشتر می‌شود، به رشد خود ادامه می‌دهد و تمرکز را دشوار می‌کند.»

دکتر یورگنسن می‌گوید می‌توان بچه‌ها را به بیرون رفتن و ورزش کردن تشویق کرد اما نمی‌توان نقش مهمی که شبکه‌های اجتماعی این روزها در زندگی افراد ایفا می‌کنند تغییر داد.

نزدیک نگه داشتن صفحه نمایش به چشم و در فاصله چند سانتیمتری صورت به این معنی است که چشم کمتر پلک می‌زند. این به معنی کشیده شدن عضلات چشم و جابه‌جایی عدسی است که منجر به کش آمدن تدریجی کره چشم می‌شود و به نحوه تمرکز ما روی اشیاء دور آسیب می‌زند.

دکتر یورگنسن هشدار می‌دهد که نزدیک‌بینی تنها به معنی سفارش یک عینک طبی نیست و در موارد جدی‌تر می‌تواند منجر به نابینایی شود.

مطالعات نشان می‌دهد که موارد شدید نزدیک‌بینی در افراد جوان احتمال بروز تباهی لکه زرد یا دژنراسیون ماکولا را تا ۴۱ درصد افزایش می‌دهد.

دژنراسیون ماکولا، که یکی از انواع آن مربوط به سن است، علت اصلی نابینایی است.

هزینه درمان تباهی لکه زرد یا AMD در اکثر کشورها بسیار بالاست. برای درمان، فرد باید ماهانه تزریق انجام دهد وگرنه در معرض از دست دادن بینایی خود قرار می‌گیرد.

نزدیک‌بینی همچنین به‌طور چشمگیری خطر ابتلا به بیماری‌های جدی دیگر مانند گلوکوم، آب مروارید و جداشدگی شبکیه را افزایش می‌دهد.

دکتر یورگنسن به واسطه کار خود در چین دریافته نزدیک‌بینی در کودکانی که در مناطق روستایی مانند تبت زندگی می‌کنند به‌طور چشمگیری کمتر است زیرا آنها با احتمالا بالاتری بیرون می‌روند و در مزارع کار می‌کنند.

 

 
مزیت‏‏‏‏‌ها و ضعف‏‏‏‏‌های استفاده از ابزارهای دیجیتال در ارتباطات محیط کار
به شکل سنتی مذاکره کنیم یا دیجیتال؟


شماره روزنامه: ۵۹۵۹
شماره خبر: ۴۰۴۹۷۲۵
گروه: مدیران


مترجم: مهدی نیکوئی

 

مذاکره بخش جدانشدنی برنامه‏‏‏‏‌های کسب و کارها و مدیران آنهاست. در این بین، عصر دیجیتال و فناوری‏‏‏‏‌های آن، ابزارهای بسیاری برای تسهیل مذاکرات فراهم کرده و در عین حال، ضعف‏‏‏‏‌هایی پدید آورده است. امروزه، می‌توان بدون محدودیت‏‏‏‏‌های زمانی و مکانی سنتی، با شیوه‏‏‏‏‌های مختلفی مانند تلفن، تماس تصویری، ایمیل، چت و... به مذاکره پرداخت. با این حال، هر کدام از این ابزارها، ما را از بخشی از علائم و نشانه‏‏‏‏‌های غیرزبانی تعامل محروم می‏‏‏‏‌کند. به عنوان مثال، در تماس تلفنی نمی‌توان چهره و پوشش طرف مقابل را دید یا شیوه دست دادن او را ارزیابی کرد. در عوض، در همان لحظه صحبت کردن، می‌توان پاسخ او و لحن صدایش را شنید و البته فاصله مکانی را برداشت. در این مطلب به دنبال حداکثرسازی منافع ابزارهای دیجیتال و حداقل‏‏‏‏‌سازی معایب آنها هستیم.
به شکل سنتی مذاکره کنیم یا دیجیتال؟


آغاز مذاکره

پیش از شروع مذاکره، اقدامات فراوانی صورت می‌گیرد و در همین مراحل هم وسایل ارتباطی مورد استفاده و استراتژی‌‌‌‌‌های مذاکره بسیار تعیین‌‌‌‌‌کننده هستند. پیش از شروع، طرفین به جمع‌‌‌‌‌آوری و تبادل اطلاعات می‌‌‌‌‌پردازند و می‌‌‌‌‌کوشند تا با افزایش درک خود از منافع طرف مقابل، میزان ابهام را کاهش دهند.

در این مرحله، افراد بیشتری نسبت به گذشته از تماس‌‌‌‌‌های تلفنی یا تصویری و حتی ایمیل و برنامه‌‌‌‌‌های پیا‌‌‌‌‌م‌‌‌‌‌رسان استفاده می‌‌‌‌‌کنند تا بتوانند در زمانی کوتاه، اطلاعات بیشتری به دست آورند و تصمیم بهتری برای مذاکره بگیرند.

با این حال، ایمیل یک ابزار همزمان و آنی نیست و پاسخ‌‌‌‌‌دهنده مدتی پس از فرد ارسال‌‌‌‌‌کننده ایمیل، پاسخ می‌‌‌‌‌دهد. به همین دلیل، این ابزار آنچنان سرعت بالایی ندارد و فرآیند جمع‌‌‌‌‌آوری اطلاعات را کند می‌‌‌‌‌کند.

کسانی که اقدام به پیام دادن یا ایمیل زدن به مخاطب خود می‌‌‌‌‌کنند، از نظر قدرت و حتی سطح رابطه با طرف مقابل، شرایط بسیار متفاوتی دارند. اما این مساله بستگی به ابزار ارتباطی هم دارد و این ابزار بر میزان قدرت و رابطه طرفین اثر می‌‌‌‌‌گذارد.

در برخی از پژوهش‌‌‌‌‌های انجام شده روی مذاکرات چهره‌‌‌‌‌به‌‌‌‌‌چهره گروهی مشخص شده است که همه افراد نقش یکسانی در فرآیند مذاکره ندارند. به عنوان مثال، در گروه‌‌‌‌‌های متشکل از ۴ نفر، به طور میانگین ۲ نفر از آنها هستند که ۶۲‌درصد گفت‌‌‌‌‌وگوها را انجام می‌‌‌‌‌دهند.

در یک گروه ۶ نفره، ۳ نفر ۷۰‌درصد مذاکره را انجام می‌‌‌‌‌دهند و در یک گروه ۸ نفره نیز ۳ نفر ۷۰‌درصد مذاکره را انجام می‌‌‌‌‌دهند. با این شرایط، ضمن آنکه نتیجه مذاکره گروهی بستگی به نقش‌‌‌‌‌آفرینی تمام اعضای گروه دارد، باز هم قدرت، رابطه و نقش‌‌‌‌‌آفرینی آنها برابر نیست.

ابزارهای ارتباطی مختلف در میزان قدرت و ظرفیت افراد برای چانه‌‌‌‌‌زنی اثر می‌‌‌‌‌گذارند. در مذاکره‌‌‌‌‌های رودررو، می‌توان اطلاعات فراوانی از علائم غیرزبانی و غیرکلامی (مانند زبان بدن، حرکت، تماس، فاصله فیزیکی، پوشش و...) طرف مقابل به دست آورد.

هر کدام از ابزارهای ارتباطی جدید، بخشی از این اطلاعات اضافی ارتباط را از دست می‌‌‌‌‌دهند و به همین دلیل، ابزاری کامل برای مذاکره نیستند. چنین وضعیتی از آنجا بر قدرت و ظرفیت چانه‌‌‌‌‌زنی طرفین اثر می‌‌‌‌‌گذارد که طرف غالب نمی‌تواند قدرت خود را به طور کامل به نمایش بگذارد. به عنوان مثال، زمانی که یکی از طرفین مذاکره که می‌توانست قدرت و ظرفیت بالایی در چانه‌‌‌‌‌زنی داشته باشد، تصمیم به استفاده از ایمیل می‌گیرد، تقریبا تمام نشانه‌‌‌‌‌های غیرزبانی را از دست می‌‌‌‌‌دهد و نخواهد توانست قدرت خود را به خوبی نمایش دهد.

در این حالت، شیوه ارتباطی انتخاب شده به نفع طرف ضعیف‌‌‌‌‌تر مذاکره و به ضرر طرف قوی و غالب است. در سناریوی جایگزین، اگر مذاکره‌‌‌‌‌کننده غالب از مذاکره چهره به چهره استفاده می‌‌‌‌‌کرد، با همان نمایش آرامش و زبان بدن خود می‌توانست به شدت روی مخاطبان خود اثر بگذارد.

در طرف مقابل، فضای مجازی در صورت استفاده بجا، بهترین ابزار برای مذاکره‌‌‌‌‌کنندگان ضعیف‌‌‌‌‌تر است. این وضعیت به‌ویژه در ایمیل دیده می‌شود که علائم و نشانه‌‌‌‌‌های غیرزبانی آن تقریبا صفر می‌شود.

در این حالت، فرد یا گروه مذاکره‌‌‌‌‌کننده می‌تواند زمان کافی برای نوشتن یک ایمیل صرف کند و با استفاده از جملات و پیام واضح، مختصر و گیرا اندکی از قدرت و توان چانه‌‌‌‌‌زنی طرف مقابل بکاهد.

به طور خلاصه، فاصله زمانی و مکانی ایجاد شده توسط ایمیل، می‌تواند نقش زیادی در تعادل‌‌‌‌‌بخشی به قدرت و توان چانه‌‌‌‌‌زنی ایفا کند.

فارغ از آنکه کدام مذاکره‌‌‌‌‌کننده قدرت و ظرفیت چانه‌‌‌‌‌زنی بیشتری دارد، می‌توان به نقش ابزارهای دیجیتال در مختل کردن نشانه‌‌‌‌‌های غیرزبانی پرداخت. همان‌طور که گفته شد، در این گونه روش‌‌‌‌‌های ارتباطی، امکان نمایش ویژگی‌‌‌‌‌هایی مانند آرامش و اطمینان‌‌‌‌‌خاطر کاهش پیدا می‌‌‌‌‌کند. در طرف مقابل، ویژگی‌‌‌‌‌های منفی و اشتباهات هم در مذاکرات سنتی نقش داشته‌‌‌‌‌اند.

به عنوان مثال، اگر یک واکنش یا رفتار فرد به عنوان اقدامی گستاخانه یا بی‌‌‌‌‌احترامی تلقی شود، اثر منفی بسیار پررنگی ممکن است به جا بگذارد.

ابزارهای دیجیتال با آنکه به طور کلی از ویژگی‌‌‌‌‌های مثبت کمتری برخوردارند، امکان کنترل چنین اشتباهات و ویژگی‌‌‌‌‌های منفی را فراهم می‌‌‌‌‌سازند (که البته ممکن است باز هم در اغلب موارد به نفع مذاکره‌‌‌‌‌کنندگانی باشد که قدرت و ظرفیت چانه‌‌‌‌‌زنی پایین‌‌‌‌‌تری دارند).

در هر صورت، باز هم باید به این نکته اشاره کرد که در این مذاکره‌‌‌‌‌ها، خبر چندانی از گرمای همکاری نخواهد بود و به احتمال زیاد، همکاری‌‌‌‌‌ها و توافق‌‌‌‌‌های طولانی‌‌‌‌‌مدتی شکل نخواهد گرفت.

مذاکره‌‌‌‌‌کننده بر اساس استراتژی دلخواه خود، باید تصمیم بگیرد که کدام ابزار ارتباطی برای مذاکره او و البته مرحله کنونی مذاکره، مناسب‌‌‌‌‌تر است. اگر هدف او، ایجاد صمیمیت و اعتماد طرف مقابل است، توصیه می‌شود که به دنبال مذاکره چهره‌‌‌‌‌به‌‌‌‌‌چهره یا دست‌‌‌‌‌کم تماس تصویری برود. در این دو حالت، فاصله اجتماعی دو طرف در کمترین حالت‌‌‌‌‌های ممکن است و بهتر می‌توان به هدف تعیین‌‌‌‌‌شده دست یافت.

در طرف مقابل، زمانی که جو متشنج و رقابتی است، استفاده از ایمیل می‌تواند به مذاکره‌‌‌‌‌کنندگان کمک کند تا از هیاهوها دور بمانند و گفت‌‌‌‌‌وگوهایشان صرفا بر پیام و منطق آن پیش برود.

در این حالت، بهتر می‌توان پیام‌‌‌‌‌های طرف مقابل را مدیریت کرد و پاسخی مناسب و منطقی به آن داد. در هر صورت و به طور خلاصه، زمانی که از تماس شخصی (مانند دست دادن یا نشستن دور یک میز) خبری نیست، طرفین مذاکره تا اندازه‌‌‌‌‌ای برای یکدیگر ناشناس می‌‌‌‌‌مانند و تفاوت قدرت و جایگاهشان کاهش می‌‌‌‌‌یابد.


شروع ارتباط

در هر مذاکره‌‌‌‌‌ای، باید برای استفاده از بیشترین فرصت‌‌‌‌‌های کانال‌‌‌‌‌های ارتباطی مختلف تلاش کرد. به عنوان مثال، اگر گفت‌‌‌‌‌وگوهای اولیه در قالب یک یا چند ایمیل انجام نمی‌شود، می‌توان یک جلسه حضوری یا تماس تصویری داشت تا کار با سرعت بیشتری پیش برود.

زمان آغاز مذاکره اهمیت فراوان دارد و به همین دلیل، اگر بنا بر تماس تلفنی با فرد است، باید از این موضوع اطلاع یافت که او در چه مکانی خواهد بود.

اگر موقعیت مکانی فرد در زمان تماس تلفنی از او پرسیده نشود یا این اطلاعات به روش دیگری به دست نیاید، مذاکره ممکن است برخلاف خواسته ما پیش برود.


گام اکتشافی

پس از ایجاد ارتباط، سوالاتی پرسیده می‌شود تا اطلاعات ناقص ما تکمیل شده یا با اطلاعات موجود خود را بررسی کنیم.

هدف از این مرحله، کاهش ابهام و ساختن شالوده‌‌‌‌‌ای از روابط فردی است که با اتکا به آن بتوان بقیه مذاکره را پیش برد. در ایمیل، معمولا این مرحله از قلم می‌‌‌‌‌افتد و مذاکره ممکن است با پیشنهاد اولیه شروع شود.

در این حالت (به دلیل ابهام‌‌‌‌‌های موجود)، سطوحی از ریسک متوجه ما خواهد بود که کنترل آن چندان آسان نیست. به همین دلیل، توصیه می‌شود که از فرصت شناخت و بررسی منافع طرف مقابل، چشم‌‌‌‌‌پوشی نشود. مزیت ایمیل (به‌عنوان ابزاری که فاصله‌‌‌‌‌ای زمانی و مکانیبه ما می‌‌‌‌‌دهد) ، این است که می‌توان پیش از پاسخ دادن به طرف مقابل، اطلاعات بیشتری به دست آورد و اقدام به مقایسه و سبک و سنگین کردن پیشنهادها کرد.

از طرفی، هنگام استفاده از ایمیل، برخلاف مذاکرات چهره به چهره، وقفه‌‌‌‌‌های بین گفت‌‌‌‌‌وگو و سکوت حساسیت چندانی ندارند. (در مذاکرات چهره به چهره، سکوت‌‌‌‌‌ها باید به خوبی مدیریت شوند تا باعث کاهش اعتماد یا انتقال احساسات منفی ناخواسته‌‌‌‌‌ای به طرف مقابل نشود.

به‌طور کلی، اگر در هنگام مذاکرات چهره به چهره، زمانی طولانی به سکوت بگذرد، طرف مقابل سناریوهای مختلفی را در ذهن خود مرور خواهد کرد: آیا به ما اعتماد ندارند؟ آیا پیشنهادمان مناسب نیست؟ آیا با ما راحت نیستند؟ و...)
پیشنهادها و امتیازات

زمانی که گزینه‌‌‌‌‌های توافق به پیشنهاد و بررسی می‌‌‌‌‌رسند، گاه آداب و ملاحظات مورد نیاز فراموش می‌‌‌‌‌شوند. در این مواقع، برای اجتناب از هر گونه اثر منفی، باید به اصول اولیه‌‌‌‌‌ای از احترام و ادب توسل جست تا احساسات و برداشت‌‌‌‌‌های منفی صورت نگیرد.

در این مرحله، یکی از مسائلی که ممکن است فراموش شود، بحث «حریم شخصی» است.

این مساله به‌ویژه در ابزارهای ارتباطی مکتوب اهمیت دارد. زمانی که شما در یک سند مشترک یا در ایمیل، اطلاعات و پیشنهادهایی قید می‌‌‌‌‌کنید، دقیقا نمی‌‌‌‌‌دانید چه کسانی آن را خواهند خواند، برای چه کسانی ارسال خواهد شد و حتی در کدام رسانه جمعی منتشر خواهد شد!

این مساله به همان اندازه وضوحش فراموش می‌شود و باید احتیاط‌‌‌‌‌های لازم را در نظر گرفت.

در طرف مقابل، باید به حریم شخصی دیگران احترام گذاشت و اجازه گرفتن برای انتشار آشکارترین و غیرشخصی‌‌‌‌‌ترین اطلاعات، نه‌تنها مانع واکنش منفی خواهد شد، بلکه به تقویت احساس اعتماد و توافق‌‌‌‌‌های بلندمدت می‌‌‌‌‌انجامد.

در نهایت، زمانی که در تنظیم پیشنهادها به صورت غیرهمزمان و آفلاین کار می‌شود، باید به منافع طرف مقابل ‌توجه کرد. ندیدن یک نفر، با آنکه باعث

فراموش شدن او می‌شود، نباید عاملی برای نادیده گرفتن منافعش باشد.


پایان مذاکره

زمانی که پایان مذاکره و به نتیجه رسیدن آن فرا می‌‌‌‌‌رسد، میزان رضایت از نتیجه و عملکرد در بین مذاکرات آنلاین، کمتر است (براساس پژوهش تامپسون و نادلر در سال ۲۰۰۲). یکی از دلایل پایین‌‌‌‌‌تر بودن رضایت در مذاکره‌‌‌‌‌های دیجیتال و آنلاین، آن است که کیفیت نتایج و امکان حداکثرسازی منافع در این روش‌‌‌‌‌های مذاکره، کمتر از مذاکرات چهره به چهره است.

علاوه بر آن، ابزارهایی مانند ایمیل یا تلفن، موقعیت فردی افراد را تقویت می‌‌‌‌‌کنند و ماهیتی رقابتی‌‌‌‌‌تر به مذاکره می‌‌‌‌‌دهند. نتیجه آن می‌شود که در چنین حالاتی (برخلاف مذاکرات چهره به چهره) امکان رسیدن به یک رابطه و همکاری بلندمدت بسیار پایین می‌‌‌‌‌آید.

در مذاکرات چهره به چهره، امکان بررسی مبادله‌‌‌‌‌های گسترده‌‌‌‌‌تر و استفاده از توافق کنونی برای همکاری‌‌‌‌‌های بلندمدت در آینده وجود دارد. اما در ارتباط با تلفن و ایمیل، تمرکز بر توافق و گزینه‌‌‌‌‌های کنونی است و ممکن است با شکل‌‌‌‌‌گیری ماهیتی رقابتی، طرفین مذاکره فقط به دنبال نهایی کردن این مذاکره باشند.

در هر صورت، جبران این نقطه ضعف ابزارهای دیجیتال چندان دشوار نیست.

ابزارهای دیجیتال برای طرفینی که اعتماد و شناخت کامل از هم دارند مناسب‌‌‌‌‌ترند و برای مراحل میانی مذاکره هم کاربرد بیشتری دارند. زمانی که بحث پایان مذاکره و رسیدن به یک توافق مطرح است، می‌توان مذاکره را چهره به چهره ادامه داد تا کیفیت توافق بالاتر رفته، احساس رضایت و لذت بیشتری به طرفین داده شود و همچنین امکان همکاری‌‌‌‌‌های بلندمدت بین طرفین بالا برود.

به طور کلی، دستگاه‌‌‌‌‌های الکترونیک مانند تبلت و موبایل، علائم و نشانه‌‌‌‌‌های ارتباط غیرزبانی را کاهش داده و اعتماد کردن به طرف مقابل را دشوارتر کرده‌‌‌‌‌اند. این مساله در پایان مذاکره که شرایط رقابتی‌‌‌‌‌تر می‌شود، حتی مشهودتر از قبل می‌شود. در این شرایط، باید به دنبال افزایش کنترل طرفین بر رفتار و گفتار خود و همچنین کاهش تنش‌‌‌‌‌های رقابتی باشیم.

 

منبع: European Business Review

 

سکوت خداوند و امام زمان علیه السلام !

 

سخنرانی و پاسخ دکتر مهدی قندی به شبهه : چرا خداوند و امام زمان علیه السلام علیرغم ظلم و فساد زیاد در این تاریخ طولانی اقدامی نمیکنند !؟

دوشنبه, 07 اسفند 1402 21:25

معضل هک داده‌های شخصی

معضل هک داده‌های شخصی

 

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۴۹۱۴۸
نیما نامداری
 
 
تقریبا هفته‌ای نیست که خبر هک شدن یک سامانه خصوصی یا دولتی منتشر نشود و در پیامد آن، بخشی از اطلاعات محرمانه دولتی یا داده‌های خصوصی مردم روی اینترنت در دسترس نباشد.

اما نفوذ اخیر در سامانه دادگستری و افشای اطلاعات میلیون‌ها پرونده قضایی هم از حیث گستردگی اطلاعات و هم از نظر حساسیت آنها چنان اتفاق بزرگی است که قابل مقایسه با هیچ‌کدام از حملات پیشین نیست. اغراق نیست اگر بگوییم وضعیت امنیت اطلاعات شهروندان اکنون به یک مساله امنیت ملی بدل شده است.

شخصا اطلاعات پرونده‌های مختلفی را که از صحت آنها اطمینان دارم در اطلاعات افشاشده یافته‌ام و افراد زیادی را هم می‌شناسم که چنین تجربه‌ای داشته‌اند.

 آنچه را که می‌شود دید، چگونه می‌شود انکار کرد؟ تکذیب‌ این قبیل موضوعات ضمن آنکه به اعتماد جامعه لطمه می‌زند، موجب نادیده‌انگاری نقص‌ها و دست‌کم گرفتن ابعاد بحرانی می‌شود که در حوزه امنیت داده‌های شهروندان با آن روبه‌رو هستیم.

در سرمقاله ۶مهر امسال روزنامه «دنیای‌اقتصاد» به تفصیل توضیح دادم که چرا مساله امنیت داده‌های شخصی یکی از موانع مهم توسعه اقتصاد دیجیتال در ایران است. در این فاصله حملات متعددی چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی رخ داده و هیچ تغییری در نحوه مواجهه ما با این مساله ایجاد نشده است. درباره ابعاد فنی و عملیاتی این حملات می‌شود مفصل صحبت کرد؛ اما مشکل اصلی کماکان فقدان قانونی است که از داده‌های شخصی مردم حفاظت کند. متاسفانه به‌دلیل بی‌اعتمادی به کیفیت فرآیند سیاستگذاری و نگرانی از اینکه نکند چنین قانونی به جای آنکه به حمایت از کاربران بپردازد به ابزاری برای محدودیت بیشتر بدل شود، اکوسیستم اقتصاد دیجیتال هم در مطالبه چنین قانونی مردد و بی‌میل است. اما اتفاقات اخیر نشان داد حتی یک قانون بد، بهتر از بی‌قانونی فعلی است.

این قانون باید حداقل تکلیف دو چیز را مشخص کند. اولین موضوع، تعریف داده‌های شخصی است. در قوانین مشابه در کشورهای مختلف، فهرست داده‌های شخصی برای انواع اشخاص حقیقی و حقوقی به روشنی و وضوح احصا شده و مصادیق و روش‌های تفسیر هم معلوم شده است. دومین موضوعی که این قانون باید مشخص کند، نقش‌ها و مسوولیت‌هاست. معمولا قانون حداقل سه نقش زیر را به رسمیت شناخته و برای هر یک مسوولیت‌ها و تکالیفی تعیین می‌کند:

 

۱- مالک داده، یعنی شخصی که داده مورد نظر متعلق به اوست؛ مثلا اطلاعات سلامت یک شخص متعلق به خود اوست. گاهی تعریف این نقش پیچیده می‌شود. مثلا داده‌های حساب بانکی یک مشتری قطعا متعلق به آن مشتری است؛ ولی اگر بانک با الگوریتم خود این داده‌ها را پردازش و اعتبار مالی آن مشتری را تعیین کرد، ممکن است این داده جدید به بانک تعلق داشته باشد. این پیچیدگی‌ها را همین قانون تعیین تکلیف می‌کند.

۲- نگهدارنده داده، یعنی کسی که داده‌های اشخاص دیگر را در سامانه‌های دیجیتال یا پرونده‌های کاغذی یا هر شکل دیگری نگهداری می‌کند. خیلی از سازمان‌ها داده‌های متنوعی را نگهداری می‌کنند که مالک آن نیستند. مثلا اطلاعات سلامت یک فرد اگرچه روی سامانه‌های بیمارستان یا آرشیو پزشکان نگهداری می‌شود، اما مالک خود شخص است و بیمارستان و پزشک نقش نگهدارنده داده را دارند. اطلاعات قضایی افراد هم متعلق به خود آنهاست که روی سامانه‌های قوه قضائیه نگهداری می‌شود.

 

۳- شخص دارای دسترسی به داده، یعنی شخص ثالثی که طبق قانون یا با اجازه مالک داده می‌تواند به داده‌های او دسترسی داشته باشد. این دسترسی ممکن است بر اساس قانون باشد. مثلا قانون به ادارات مالیاتی یا پلیس یا دادگاه اجازه می‌دهد در شرایط مشخصی به اطلاعات شخصی افراد دسترسی داشته ‌باشند.

در همه کشورها این نوع دسترسی‌ها بسیار کنترل‌شده و محدود هستند. مثلا در آمریکا دسترسی ادارات مالیاتی به داده‌های شخصی کاربر فقط با حکم قاضی شدنی است و اداره مالیات نمی‌تواند مستقیما به بانک نامه بزند و اطلاعات شخص را بخواهد، بلکه باید قاضی را متقاعد کند که دسترسی به این داده در فرآیند رسیدگی مالیاتی ضرورت دارد و فرد هم در خوداظهاری آن کوتاهی یا تخلف کرده است و سپس از قاضی مجوز دسترسی بگیرد.

 البته خود مالک داده هم می‌تواند به اشخاص ثالث اجازه دهد به داده او دسترسی داشته باشند. مثلا شما می‌توانید به بانک اجازه دهید اطلاعات بانکی شما را با شرکت لیزینگ به اشتراک بگذارد تا بتوانید از تسهیلات آن بهره‌مند شوید. این یکی از مصادیق بانکداری باز است که از مهم‌ترین روندهای نوآوری در صنعت بانکی در جهان است. این نوع دسترسی‌ها در اقتصاد دیجیتال بسیار رایج است؛ اما قانون هم به‌شدت آنها را کنترل می‌کند.

همچنین قانون امنیت حریم شخصی به دقت مشخص می‌کند که سه نقش بالا چه حقوق و تکالیفی دارند. مثلا نگهدارنده داده اجازه دارد چه داده‌ای از فرد را برای چه کاربردی و تا چه زمانی نگهداری کند و تحت چه ضوابطی آن را در اختیار اشخاص ثالث قرار دهد. در بسیاری کشورها دریافت اطلاعات تحت پوشش این قانون، بدون مجوز از نهاد مسوول جرم است. یعنی شما نمی‌توانید یک فرم دست مردم بدهید و از آنها بخواهید مثلا کد ملی و شماره موبایل و نام خود را در آن بنویسند و پایش را امضا کنند مگر اینکه مجوز گرفته باشید. اما در ایران می‌بینیم که چنین کاری چقدر رایج است و کسی هم نظارتی ندارد.

همچنین قانون باید حق امحا را هم به رسمیت بشناسد. یعنی مالک داده حق دارد از نگهدارنده داده بخواهد داده شخصی او را از روی سامانه‌های خود پاک کند. مثلا اگر شما یک اپلیکیشن را از روی گوشی خود پاک کنید حق دارید از آن اپلیکیشن بخواهید سابقه کاربری شما را پاک کند. در عین حال قانون برای برخی داده‌ها که ممکن است در فرآیندهای قضایی و حقوقی کاربرد داشته باشند مدت معینی را برای نگهداری معین می‌کند.

نکته بسیار مهمی که در قوانین حمایت از حریم شخصی و محرمانگی داده در کشورهای مختلف وجود دارد، جرم‌انگاری کوتاهی در حفاطت از داده‌هاست. یعنی مثلا اگر داده متعلق به یک فرد که در پایگاه داده یک شرکت خصوصی نگهداری می‌شده به‌دلیل کوتاهی آن شرکت افشا شود، هم خود مالک داده امکان شکایت و طلب خسارت دارد و هم نهادهای ناظر می‌توانند از آن شرکت شکایت کنند. به همین دلیل اغلب شرکت‌ها و موسسات خصوصی و دولتی اصلا تمایلی به نگهداری داده غیرضروری ندارند؛ چون مسوولیت آنها را افزایش می‌دهد و ممکن است بعدا برایشان دردسر شود. این را مقایسه کنید با ایران که هر کسی هر اطلاعاتی را که دلش می‌خواهد، می‌گیرد.

متاسفانه نهادهای دولتی ما شهوت گردآوری داده دارند. دیده‌ایم که ادارات دولتی اصرار دارند تصویر کارت ملی و اطلاعات هویتی افراد را ذخیره کنند یا سازمان مالیاتی اصرار دارد اطلاعات بانکی افراد را فارغ از اینکه تخلفی کرده باشند آن هم بدون حکم قاضی از بانک‌ها دریافت کند؛ اما اگر اطلاعات بانکی مؤدیان افشا شود، هیچ قانونی نهاد مالیاتی را وادار به پرداخت جریمه و خسارت نمی‌کند. در افشای اطلاعات قضایی هم این وضعیت حاکم است. واقعا افراد چگونه می‌توانند بابت سهل‌انگاری رخ‌داده در قوه قضائیه به خود این قوه شکایت کنند؟ اگر به واسطه این افشای اطلاعات خساراتی متوجه افراد شود چه کسی این خسارات را پرداخت خواهد کرد؟ متاسفانه قوانین فعلی از چنین درخواستی حمایت نمی‌کنند.

مدتی پیش که اطلاعات کاربران برخی استارت‌آپ‌ها افشا شده بود، اطلاعاتی که به مراتب اهمیت کمتری هم داشت، قوه قضائیه و نهادهای دولتی مدعی برخورد با آن استارت‌آپ‌ها و جبران خسارت کاربران بودند. حالا آیا قوه قضائیه حاضر است همان رویه را درباره خودش اجرا کند؟ آیا دولتی‌ها همان شدت و حدتی که در برخورد با بخش خصوصی دارند، در مواجهه با خودشان هم نشان می‌دهند؟

اساسا تمرکز در نگهداری داده خطرناک است. در گذشته‌ که داده‌ها کاغذی بودند این مشکل وجود نداشت؛ اما امروزه که اغلب اطلاعات دیجیتال هستند و انتقال و کپی کردن اطلاعات خیلی ساده‌شده مساله تمرکز داده هم خطرناک‌ شده است. معمولا تلاش می‌شود تا جای ممکن همه داده‌های شخصی مردم یا کاربران در یک نهاد نگهداری نشوند که اگر آن نهاد هک شد، همه چیز منتشر نشود و همه سرویس‌ها از کار نیفتند؛ اما در ایران برعکس است. همه دوست دارند در خودشان تمرکز ایجاد کنند. بانک مرکزی دوست دارد همه داده‌های حساب‌ها و تراکنش‌ها را در شرکت‌های زیرمجموعه خود‌ تجمیع کند. بیمه مرکزی هم همین کار را می‌کند. قوه قضائیه و تامین اجتماعی و پلیس و ثبت احوال و بقیه هم دوست دارند همه داده‌ها را درون خودشان نگهداری کنند. این تمرکز فقط کار هکرها را ساده می‌کند.

در عین حال مشکلات فنی هم وضعیت را در نهادهای دولتی بدتر کرده است. وضعیت زیرساخت‌های فنی نهادهای دولتی بسیار بد است. به‌دلیل محدودیت‌ها و کنترل‌ها عموما افراد متخصص تمایلی به کار در بخش دولتی ندارند. ضوابط و قوانین ناکارآمد و بدقولی دولت در پرداخت تعهدات هم باعث شده به ندرت شرکت‌های خصوصی معتبر تمایلی به همکاری با سازمان‌های دولتی داشته باشند. محدودیت‌های بودجه‌ای و چالش‌های ناشی از تحریم هم وضعیت را بدتر کرده است.

به هر حال تا زمانی که قانون مناسبی برای حفاظت از داده‌های شخصی نداشته باشیم و این قانون به درستی اجرا نشود، وضعیت تغییری نخواهد کرد. ما نیازمند قانونی هستیم که داده‌های شخصی را تعریف کند، مسوولیت‌ها را مشخص کند، کوتاهی را جرم‌انگاری کند و به مردم امکان بدهد اگر به واسطه این کوتاهی خسارتی متوجه آنها شد بتوانند از مقصر، بدون تبعیض میان بخش خصوصی و دولتی، شکایت کنند.

در پیگیری خبرنگار «دنیای‌اقتصاد» آمار فایننشال‌تایمز تکذیب شد

ایران رتبه ۱۲ یا ۳جراحی زیبایی؟

 

 

 تاریخ چاپ:
 شماره خبر: ۴۰۴۷۲۶۵
 
  فایننشال‌تایمز به تازگی گزارشی منتشر کرده از «سونامی» جراحی‌های زیبایی در ایران. سونامی‌ای که نه تنها مرزهای زیبایی، بلکه رویکرد اخلاقی جامعه را به چالش می‌کشد. این برای اولین‌بار نیست که کارشناسان در این زمینه هشدار می‌دهند. ۲۹شهریور امسال هم بابک نیکومرام، رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران اعلام کرده بود: «چهره اصیل ایرانی در حال تغییر است» او از این ماجرا اظهار نگرانی کرده و از مسوولان مربوطه خواسته بود در این زمینه ورود پیدا کنند. او در همان زمان عنوان کرده بود که مهار نشدن سونامی جراحی زیبایی علاوه بر آسیب‌های اجتماعی و تغییر قیافه‌ها، باعث آسیب جدی به حوزه درمان و بلعیدن منابع انسانی و مالی سلامت کشور می‌شود.
 
 

ایران سوم یا پنجم؟ آماری وجود ندارد

در گزارش فایننشال‌تایمز آمده که «۳۲۰هزار عمل زیبایی در ایران در سال۲۰۲۲ انجام شده است.» و در جای دیگری گفته شده: «بر اساس آمار‌های جامعه بین‌المللی جراحی پلاستیک زیبایی، ایران از نظر تعداد عمل‌های جراحی انجام‌شده در سال۲۰۲۲ در رتبه دوازدهم جهان قرار گرفت و در سال۲۰۱۶ در رتبه هجدهم قرار داشت. بر اساس آمار‌ها در سال۲۰۲۲ در ایران حدود ۳۲۰هزار عمل زیبایی شامل جراحی و غیرجراحی انجام گرفته که این رقم نسبت به ۱۵۱هزار عمل انجام شده در سال۲۰۱۶ رشد بیش از دو برابری را نشان می‌دهد.» پرس و جوی «دنیای‌اقتصاد» از سازمان نظام پزشکی ایران نشان می‌دهد تا امروز آماری در این زمینه به‌صورت رسمی منتشر نشده است و اصلا آمار دقیقی وجود ندارد. دلیل اصلی نداشتن آمار هم هرج‌ومرج در این حوزه بسیار گسترده است.

بسیاری از پزشکان در کلینیک‌های خصوصی و بیمارستان‌ها اقدام به عمل‌های جراحی زیبایی می‌کنند بدون اینکه تخصص اصلی‌شان در این زمینه باشد یا اینکه انجام این عمل را به جایی گزارش دهند یا اینکه آن را ثبت کنند. به قول رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران این آمارها تنها «نوک کوه یخ» است و احتمال می‌رود ایران جزو پنج کشور دنیا در انجام عمل‌های زیبایی باشد. این در حالی است که پیش از این زیبا ایرانی، نایب‌رئیس و دبیر انجمن روانشناسی سلامت ایران به «ایرنا» گفته بود: «آمار‌ها و تحقیقات نشان می‌دهد که ایران جزو سه کشور اول جهان در خصوص جراحی‌های زیبایی محسوب می‌شود.» در میان این شرایط آشفته شاید بتوان بر اساس مشاهدات به این نتایج رسید: «جراحی بینی محبوب‌ترین عمل در میان جراحی‌های زیبایی به شمار می‌رود و پس از آن لیپوساکشن، جراحی پلک، جراحی شکم و جراحی سینه در رتبه‌های بعدی قرار دارند.»

 

نگرانی در میان جامعه‌شناسان و روان‌شناسان

گفته می‌شود «ایران از مدت‌ها قبل به‌عنوان مرکزی برای جراحی‌های زیبایی شهرت داشته و سالانه ده‌ها هزار نفر در جست‌وجوی دستیابی به چهره‌ای ایده‌آل زیر تیغ جراحی می‌روند؛ اما افزایش قابل توجه تعداد این عمل‌ها در سال‌های اخیر پزشکان را نگران تاثیرات آن بر سلامت بیماران و حتی هویت ایرانی کرده است.» در واقع بیش از هر گروه مرجعی در جامعه این جامعه‌شناسان و روان‌شناسان هستند که به افزایش عمل‌های زیبایی واکنش نشان داده و بارها و بارها در رسانه‌ها این مساله را به چالش کشیده‌اند. این‌بار اما به این گروه‌های مرجع طیفی از پزشکان هم اضافه شده‌اند. بابک نیکومرام، رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران یکی از آنهاست که عنوان کرده: «چهره اصیل ایرانی از طریق اعمال جراحی گسترده در حال تحریف است.» او تاکید کرده: «استاندارد‌های زیبایی نامتجانس غربی بر ایرانیان تحمیل شده است.» اعمال زیبابی به حدی شایع شده که اواخر سال گذشته وزیر کشور هم گفته، افرادی که چهره خود را نسبت به حالت اولیه تغییر زیادی داده باشند، باید برای دریافت مدارک هویتی جدید اقدام کنند.

انگیزه‌های برآمده از شبکه‌های اجتماعی

به گزارش فایننشال‌تایمز، زنان که بر اساس آمار‌ها ۸۰درصد متقاضیان جراحی‌های پلاستیک در ایران را تشکیل می‌دهند، دلایل مختلفی از جمله وجود این طرز تلقی که افراد زیباتر مزیت‌های (شغلی و غیره) بیشتری دریافت می‌کنند و افزایش تعداد دنبال‌کنندگان در شبکه‌های اجتماعی را به‌عنوان انگیزه اصلی تن دادن به این نوع اعمال جراحی عنوان می‌کنند. آمار‌های انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران نشان می‌دهد، صد‌ها هزار ایرانی صفحات مجازی بلاگر‌های زیبایی را دنبال می‌کنند و حدود ۶۰۰۰ حساب در اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی به تبلیغ خدمات جراحی پلاستیک مشغولند؛ اما متخصصان و روان‌شناسان در پاسخ به این سوال که «چرا آمار جراحی‌های زیبایی روزبه‌روز در حال افزایش است؟» معمولا دو عامل را عنوان می‌کنند؛ عامل اول، عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و الگوگیری‌های اجتماعی است.

عوامل روان‌شناختی مثل نارضایتی از ظاهر و تصویر ذهنی منفی از جسم، اختلال بدشکلی یا بدریخت انگاری؛ عوامل اجتماعی و بین فردی مثل‌اینکه فرد ظاهر خودش را ازنظر دیگران آزاردهنده فرض می‌کند و الگوگیری‌های اجتماعی مثل سابقه‌ جراحی در خانواده و دوستان و تاثیرات تبلیغات رسانه‌ای در تلویزیون، ماهواره، مجلات، سوپراستار‌ها یا همان افراد معروف سینمایی. عامل دوم را مافیای پزشکی می‌دانند. آنها بر این عقیده هستند مشاوره‌هایی که اغلب توسط جراحان پلاستیک، پوست، گوش و حلق و بینی و حتی جراحان عمومی انجام می‌شود، بیشتر از آنکه جنبه مشاوره و راهنمایی داشته باشد، اغواکننده و تبلیغاتی است. به‌طور خلاصه باید بگویم که علت اصلی گرایش به جراحی‌های زیبایی عوامل روان‌شناختی است که به‌دلیل عزت‌نفس پایین، فقدان تصورات مثبت از خود، بدریختی بدنی و کسب توجه عمومی انجام می‌شود. حال باید دید که راهکاری برای نجات از این وضعیت آشفته می‌توان پیدا کرد یا اینکه با چهره اصیل ایرانی باید خداحافظی کنیم؟

 
 
صفحه2 از365