فیض کاشانی و تفسیر به رأی در مقایسه با آرای برخی مفسران
کيوان احسانی (استاديار دانشگاه اراک)
چکيده مقاله:
در اين نوشتار ابتدا آيات و روايات مرتبط با شيوه نکوهيدۀ تفسير به رأی مطرح شده، سپس با بيان برداشتهايی در اين زمينه، اين امر از ديدگاه مرحوم فيض کاشانی و برخی بزرگان بررسی شده است. فيض با تبيين مراد احاديث تفسير به رأی و اخبار ضرب قرآن و نيز اخبار دالّ بر منع تفسير به غير نص، در رفع تعارض و تناقض ظاهری ميان اخبار فوق با ديگر آيات و رواياتِ توصيه به تدبّر در قرآن و روايات عرضه احاديث و اخبار به قرآن و ...، تلاش نموده و ميان آنها را به نوعی جمع نموده است. از ديدگاه او تفسير به رأی، اعمال رأی و انديشۀ مبتنی بر هوای نفس است که ممکن است از روی علم و يا جهل صورت گيرد. بر اين اساس و در راستای دوری از تفسير به رأی، شايسته است که در تبيين آيات، اتکا و ارجاع به اقوال معصوم(ع) نمود، البته پس از جستجو در شواهد و محکمات قرآنی، چرا که آيات قرآن اولين مفسر خود ميباشد. چنانکه متشابهات قرآن را نيز ميبايست با اتکا به قول اهل حق، به محکمات قرآنی ارجاع داد. جز خداوند، راسخان در علم نيز عالم به تأويل متشابهاتاند و گرچه مصداق اتم و اکمل راسخان در علم، معصومين(ع) ميباشند، جايز و ممکن است که غير معصومين(ع)، نيز بر متشابهات قرآن آگاه شده و از راسخان در علم به شمار آيند، همانان که در راه اطاعت مخلصانه خداوند قدم گذاشته و سلمانوار از اهل بيت به شمار آمدهاند و خود را در معرض وزش نسيمهای رحمانی قرار داده و نهايتاً در جرگه راسخان در علم واقع شدهاند، تفسير و تأويل آيات از سوی غير معصوم(ع)، لزوماً به معنای تفسير به رأی نخواهد بود و باب تدبّر و تفکّر در آيات قرآن، همچنان به روی همه گشوده است.
واژههای کلیدی: تفسير، تأويل، آيات قرآن، روايات، فيض کاشانی، رأی، معصومين(ع)، متشابهات